همسرانه

همسرانه

همسرانه

همسرانه

همسرانه

همسرانه - هر آنچه برای خانواده نیاز دارید و یک مشاور می تواند با روش های علمی به شما کمک کند تا در زندگی موفق باشید. مشاوره حضوری، تلفنی
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲ –۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰ – ۰۲۱۲۲۳۵۴۲۸۲

  • ۰
  • ۰

تا به حال ۵۰۰ هزار نفر را یکجا دیده‌اید؟ می‌شود پنج برابر جمعیت استادیوم آزادی که البته آن ۵۰۰ هزار نفر موردنظر ما فوتبال نگاه نمی‌کردند، بلکه چشم‌هایشان را چهار تا کرده بودند تا شاهد یک کنسرت باشکوه باشند.

حالا ۵۰۰ هزار نفر دیگر را هم تصور کنید که از ترس نمی‌دانند کجا فرار کنند و هر لحظه احتمال می‌دهند توسط عظیم‌الجثه‌ترین آدم‌ها شکار شوند.

البته این ۵۰۰ هزار نفر دوم هم رفته بودند کنسرت ببینند، اما همه چیز دست به دست هم داد تا شاهد نبرد گلادیاتورهای رومی باشند.

دسته اول آن‌قدر کیف کردند که آن کنسرت به بهترین و مهم‌ترین اتفاق زندگی‌شان تبدیل شد و دسته دوم از هرچه موسیقی و ساز و دهل بیزار شدند.

هر دو این اتفاقات در تاریخ موسیقی راک جاخوش کردند و قضاوت‌هایی را هم به دنبال داشتند.

عده‌ای هم آن‌قدر خوشنام شدند که هنوز می‌شود به چشم یک قهرمان بهشان نگاه کرد و عده‌ای آنچنان مضحکه شدند که خیلی‌ها حیفشان می‌آید حتی جوهر روان‌نویسشان را برای یادآوری آن اتفاقات به هدر بدهند. اما به هر حال تاریخ بخوان فرزندم…

باتلاقی برای صلح در ایالت نیویورک، شهری وجود دارد به نام بتل (Bethel). در بتل هم یک دریاچه زیبا به نام وایت لیک وجود دارد و همان نزدیکی‌ها هم روستایی به نام «ووداستاک». آنها کشاورزی زندگی می‌کرد که یک مزرعه بزرگ داشت و آن مزرعه یکی از خاطره‌انگیزترین مکان‌های دنیا است.

چرا؟ چون جشنواره راک ووداستاک درست وسط این مزرعه برپا شد. سال ۱۹۶۹ بی‌نظیرترین گردهمایی موزیسین‌های راک برای پاسداشت صلح بین‌المللی برگزار شد و مجله رولینگ استون این اتفاق را به‌عنوان یکی از ۵۰ اتفاقی که تاریخ راک را متحول کرد، معرفی می‌کند.

حالا داستانش را از ابتدا بخوانید که دهانتان آب بیفتد. ظهور چهره‌های جنجالی موسیقی راک در اواخر دهه ۶۰ تفریح بزرگی برای جوان‌ها و نوجوان‌ها بود. آنها حاضر بودند به خاطر چهره‌های محبوبشان هر کاری انجام دهند.

همین میل جنون‌وار، شاخک خیلی‌ها را تیز می‌کرد و البته دندان طمعشان را هم. از این فرصت می‌شد نهایت استفاده را کرد تا یک پول حسابی به جیب زد. این فکر به ذهن چهار سرمایه‌دار گردن کلفت می‌زند که کنسرت بزرگی در یک فضای باز تدارک ببینند و کلی آدم را جمع کنند تا چهره‌های بزرگ موسیقی راک را، یکجا روی یک استیج تماشا کنند.

نشریه‌هایی مثل نیویورک تایمز و وال استریت ژورنال شروع می‌کنند به تبلیغ برای این کنسرت. در روزهای اول حدود ۱۸۰ هزار نفر بلیت‌ها را پیش‌خرید می‌کنند. آن چهار نفر قیمتی برابر ۲۴ دلار برای هر بلیت در نظر گرفته بودند. فکر می‌کنید با ۲۴ دلار چند ساعت می‌شود در یک سالن کنسرت نشست و کیف کرد؟ هر حدسی بزنید، غلط است.

به خاطر این‌که ووداستاک یک کنسرت سه روزه بود! سه روز از صبح تا شب می‌شد با موسیقی زندگی کرد. آرتی کورنفلد که یکی از آن چهار نفر بود، با کمپانی برادران وارنر یک قرارداد ۱۰۰ هزار دلاری می‌بندد تا همه مراسم ثبت شود و بعدها هم فروخته شود.

مایکل لنگ هم یک پای دیگر ماجرا بود که وظیفه پیداکردن مکان مناسب برای کنسرت بر دوش او بود که بالاخره مزرعه «مکس یاسگور» به‌عنوان محل جشنواره انتخاب شد.

حالا مشکل اصلی، تازه رخ‌نمایی می‌کرد؛ چطور می‌شد آن همه آدم را در یک محل سرباز نگه داشت و اجازه نداد کس دیگری که بلیت نخریده، وارد منطقه شود؟ در این صورت این مشکل آن‌قدر غیرقابل حل بود که چهار نفر قید همه درآمدشان را زدند و کنسرت را مجانی اعلام کردند.

خیلی عجیب است که قید پول را زدند، نه کنسرت را. نه؟ ۱۵ اوت ۱۹۶۹، نیویورک، ووداستاک. نیم میلیون نفر در محل حاضر شدند. نلسون راکفلر که در آن زمان فرماندار نیویورک بود، ۱۰ هزار نفر را مامور حفظ امنیت تماشاچی‌ها کرد که می‌توان گفت در این کار تا حدود زیادی موفق عمل کرد.

آدم‌ها با کمال آرامش سه روز در آن مزرعه زندگی کردند، شب را هم همان جا سر کردند و تقریبا خون از دماغ کسی نیامد. سیستم صدای این جشنواره عظیم را صدابرداری به نام بیل هانلی طراحی کرد. او برای صدارسانی به ۵۰۰ هزار نفر از باندهای ALTEC و JBL استفاده کرد و صدا آن‌قدر درست و بی‌نقص به گوش همه رسید که هانلی برای کارش جایزه ویژه انجمن تخصصی صدابرداری را برد.

حالا حتما می‌خواهید بدانید این کنسرت سه روزه را چه موزیسین‌هایی برپا کردند. پس تحویل بگیرید؛ البته نه لیست کامل را.

کارلوس سانتانا درباره آلتامونت می‌گوید: «ما از همان اول هم شاهد برخورد وحشیانه «فرشته‌ها» بودیم. در خلال کنسرت مدام دعوا می‌شد و خیلی از آن وحشی‌ها با چاقو به جان مردم می‌افتادند.

آن خیلی‌ها مجروح شدند و چند نفر مردند.» مریدیت هانتر قربانی معروف این جشنواره شد؛ نوجوان سیاه‌پوستی که توسط «فرشته‌ها» به ضرب چاقو مجروح شد و وقتی هم به چادر کمک‌های اولیه رسید، آنجا هیچ امکاناتی برای جلوگیری از خون‌ریزی شدیدش وجود نداشت و به خاطر همین هم درگذشت.مشاوره شغلی آنلاین موج نفرت از رولینگ استونز هر لحظه بیشتر می‌شد.

دیوید کراس بای که در ووداستاک هم اجرا کرده بود و شاهد افتضاح آلتامونت بود، درباره آن شب می‌گوید: «ما نیازی به فرشته‌ها نداشتیم، اما مقصران اصلی آنها نیستند، بلکه آنهایی هستند که یک کنسرت عادی را به صحنه جنگ تبدیل کردند؛ یعنی رولینگ استونز. این دیوانه‌های خودپرست نمی‌فهمند چه دسته‌گلی به آب داده‌اند. آنها فقط بلدند فخر بفروشند و خودشان را بزرگ جلوه دهند.

برای همین هم از آنها متنفرم.» جرمی پاسکال در کتاب تاریخچه موسیقی راک جمله‌های خوبی درباره این اتفاق دارد: «موسیقی راک که در دهه ۶۰ کاملا بی‌آزار همه چیز را شروع کرده بود و جایگاه موسیقی را از تفریح صرف به یک بستر فکری قابل تامل تبدیل کرده بود، یک شبه آبروی خودش را باخت.» (نقل به مضمون) آلتامونت نقطه مقابل ووداستاک شد و آن‌قدر نحس و سیاه بود که دیگر یادی از آن نشد و خیلی راحت راهی زباله‌دان شد.

– ووداستاک حواشی زیادی داشت. هر گوشه از آن محوطه بزرگ صحنه‌های جالبی را در خود داشت؛ اما نکته جالبش این بود که دو نفر در آن فوت شدند و دو نفر به دنیا آمدند. فوت‌شده‌ها نه زیر دست و پا ماندند و نه به دست «فرشته‌های جهنم» کشته شدند.

یکی از آنها دچار حمله قلبی شد و یک نفر هم در مسیر ووداستاک تصادف کرد. آن دو نفر هم که به دنیا آمدند، بدون هیچ دردسری به وسیله هلی‌کوپتر به کلینیک رسیدند. – لیست آدم‌‌ها و گروه‌هایی که به ووداستاک دعوت شدند، اما به هر دلیلی به جشنواره نرسیدند، درست مثل نیمکت ذخیره‌های رئال مادرید است؛

پر از ستاره. باب دیلن به دلیل بیماری پسرش از جشنواره بازماند. از گروه The Doors فقط جان دنزمور به جشنواره رسید که برای جو کوکر هم درامز زد. گروه جترو تول و مودی بلوز و جانی میشل را هم به فهرست بدشانس‌ها اضافه کنید.

– در آلتامونت حتی ستاره‌ها هم از دست فرشته‌های وحشی جان سالم به در نبردند؛ مارتی بلین از جفرسون ایرپلن وقتی صحنه کتک‌خوردن یک نوجوان را دید، کارش را رها کرد و به طرف ضارب حمله‌ور شد که البته نتوانست کاری بکند و در نتیجه یک کتک سیر نوش جان کرد. – سونی بارگر سردسته فرشته‌های جهنم بود. وسط کنسرت، وقتی کیت ریچاردز هاج و واج مشغول تماشای آنها بود، او را با اسلحه تهدید می‌کند و می‌گوید: «یا به کارت ادامه می‌دی یا تو یه مرد مرده‌ای.»

منبع :مشاوره شغلی: تاریخ موسیقی- مشاوره جنسی

  • ۹۸/۰۷/۱۵
  • dr razavi

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی